1 اشاره اى به درس اول و بيان تلازم نورانيت انسان با حيات طيب .
2 از ديدگاه قرآن افراد و جوامع بشرى و همچنين زندگى بدو نوع طيب و خبيث
تقسيم مى شوند .
3 معيار نيل به تكامل و هدف عالى انسان , داشتن جان پاك ( ايمان ) و عمل
صالح و مؤثر و مثبت مى باشد , در اين مسئله زن و مرد مساوى و برابرند , نه
ذكورت شرط كمال است و نه انوثت مانع از آن چون تعليم و تربيت مال جان آدمى
است .
4 اگر انسان كافر كار خوب و مثبتى انجام دهد مثلا بيمارستانى بسازد از رسيدن
به حيات طيب معنوى محروم است و تنها از مزاياى وهمى و مادى آن برخوردار
مى گردد . زيرا قرآن عمل انسان كافر را باطل مى داند چون اولا برخلاف نظام همگانى
عالم سير مى كند و ثانيا او مرگ را نابودى و نيستى مى داند .
5 دو دسته از حيات طيب بى بهره اند 1 كسى كه جانش بى ايمان باشد اگر چه كار
مثبت انجام دهد 2 كسى كه جان او ايمان دارد اما بى خاصيت و بى اثر است .
6 برخى از آثار حيات طيب عبارت است از 1 حشر با اولياء الهى 2 نداشتن غم و
اندوه و بخل و حرص و عداوت و كينه و جهل و ضلالت و گمراهى 3 نداشتن وحشت و
ترس 4 برخوردارى از امداد غيبى خداوند .