responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ياد معاد نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 257
بميرند , مدت ها در ميدان بودند و در مقابل تيرها و شمشيرها جان مى دادند . حضرت در جواب فرمودند برابر تيرها و نيزه ها و شمشيرها كه در بدن شهداى كربلا فرود مى آمد مثل اين مقدار كه شما با دو انگشت يك كمى از گوشت دست تان را فشار بدهيد , شهداء به همين مقدار احساس داشتند . دردى و رنجى براى شهيد نمى باشد او دارد اين شربت را مى چشد .

اين قدح خالى را او بيست سال زحمت كشيده و قطره قطره لذيذترين دوران زندگى را در آن جا پر كرد و اكنون همان را مى چشد . اين مرگ را بايد چشيد تا مرگى نباشد نه مرگ ما را مى چشد كه ما ديگر نباشيم , و اگر انسان تبهكار بود , هر عقيده يى داشت و هر خلقى و هر عملى , هر روز و هر شب آن تلخ رفتارى و آن تلخ گفتارى و آن تلخ انديشى را قطره قطره وارد اين ظرف كرده و بالاخره در موقع مرگ بايد اين سم را بچشد كه هيچ دردى براى انسان تبهكار از درد مردن بدتر نيست .

معنى مرگ و مردن

مردن به معناى تمام شدن نفس نيست . به معناى انتقال از دنيا به برزخ است . او فشار جان دادن دارد . بسيار براى او تلخ است كه مرگ را بچشد , چون خيلى تلخ است . تلخى جان كندن براى او بسيار سخت است . به هر حال تبهكار بايد اين قدح را بچشد و مرگ را بميراند كه ديگر مرگى نباشد . انسان پاكدامن هم بايد اين شربت را بچشد كه ديگر مرگى نباشد . ما مرگ را مى چشيم و مرگ را مى ميرانيم كه ديگر مرگى نباشد . نه مرگ ما را مى چشد و ما مى ميريم . نمى فرمايد :

( الموت يذوق الناس) بلكه([ الناس ذائقة الموت )) . شربت در انسان

نام کتاب : ياد معاد نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست