قرآن كريم مى فرمايد : وقتى نفخ صور دميده شد و براى حضور در قيامت همه احيا
شدند , ديگر نسبى در كار نيست . وقتى دوباره مى خواهند زنده بشوند اين چنين
نيست كه پسر از پدر متولد بشود بلكه پدر و پسر هر دو از خاك و قبر برمى خيزند
, پس نسبى در كار نيست . آن جا پدرى و فرزندى مطرح نيست . پدرى و فرزندى در
نتيجه نسب از براى عالم دنياست . نظام آخرت نظام هم سان است كه همه از خاك
برمى خيزند . پس نسبى در كار نبوده و پيوندهايى كه در اثر اين انساب در عالم
دنيا مؤثر بود در قيامت مؤثر نيست . پس اسباب ظاهرى گسيخته شد . انساب
دنيايى در هم فرو ريخت . انسان است و عملكرد او , نه با سبب مى تواند كارى
انجام بدهد , نه با نسب . وى مهمان ابدى عملكرد خود در دنيا مى باشد .
قيامت روز حسرت و تأسف
در همان سوره بقره وقتى كه مسئله گسيختگى اسباب را مطرح كرد فرمود( :
كذلك يريهم الله اعمالهم حسرات
) [1] . در آن روز حسرت ها و تأسف هاى اين ها را به ايشان نشان مى دهند , بعد
از جمله(
و تقطعت . . . .
) فرمود( :
وقال الذين اتبعوا لو ان لنا كرة فنتبرأ منهم كما تبرؤوا منا
) [1] . اين افراد دنباله رو كه حساب نكرده تابع كسى شدند , در قيامت
مى گويند اى كاش ما به دنيا برمى گشتيم و از اينها