فرمود : عذاب قبر اين چنين است . هر كسى به همراه خود زبانه مى برد و اگر
انسان وارسته باشد , با خود نور را به درون قبر مى برد و آن را روشن مى كند .
اين بحث يعنى معاد و قيامت و طرح مسئله قيامت و اين كه انسان خود يا روح و
ريحان است يا هيزم زبانه دار و مشتعل , اگر نتواند انسان را نورانى كرده و در
نتيجه قايم به قسط و عدل كند , ديگر هيچ چيزى در انسان اثر نمى كند , اگر انسان
بيانديشد بگويد منم و عالم ابد , يا بايد روح و ريحان بشوم( .
فأما ان كان من المقربين فروح و ريحان و جنة نعيم
) [1] . يا هيزم مشتعل .
اگر اين آيات الهى در انسان اثر نكرد و انسان را نورانى نكرد , ديگر هيچ
عاملى در او اثر نمى كند . انسان با زاد و توشه حركت مى كند . نور را از اين جا
برد و نار را هم از اين جا مى برد و اين نار چون از كارهاى ادراكى انسان برمى خيزد
, آن جا هم نشانه هاى ادراك در اين نار وجود دارد . يعنى آتش قيامت چيز
مى فهمد , مثل آتش دنيا نيست كه هر كس را بگيرد و هر جا را بسوزاند .
آتشى است عالم و عاقل . آتشى است عادل و معصوم . چون مستقيما در تحت
عصمت و صيانت مأمورين الهى است . فرشتگان سرپرست اين آتش اند . ممكن نيست
بيجا كسى را بسوزانند . بيش از اندازه كسى را بسوزاند . مثل آتش دنيا نيست كه
هر چه به دست اش دادند به كام كشد . وقتى آتش دشمنان الهى را ببيند , گويى از
شدت غيط و غضب مى خواهد پاره پاره بشود . قرآن