(
وأما القاسطون فكانوا الجهنم حطبا
) [1] . آن كس كه به جاى قسط و عدل , ظلم و جور روا داشت خود هيزم افروخته
است , و آن وقت مى بيند كه سراپا شعله است , سراپا زبانه است و دارد مى سوزد
. او انسانى است كه با حفظ انسانيت خود هيزم شده است وگرنه هيزم كه رنج
نمى برد . آتش كه عذابى نمى بيند .
سخن علامه امينى
در كتاب شريف الغدير [2] از مولى الموحدين اميرالمؤمنين ( ع ) نقل كرد كه
وقتى در زمان خلافت عثمان مردى به حضور عثمان آمد و گفت : من از كنار قبرستانى
مى گذشتم , اين جمجمه كه به همراه من است از گور يك مشركى گرفتم . اين سرگرم
نيست . نشانه آتش و عذاب در آن نيست و شما مى گوييد انسان كافر كه مرد قبرش
گودالى از گودال هاى آتش است . قبر كفار( حفرة من حفر النيران) , پس چرا
اين سر داغ و سوخته و سوزان نيست ؟ عثمان جوابى نداشت . گفت على بن ابيطالب
( ع ) را احضار كنيد . عده يى وقتى نياز علمى داشتند مى گفتند برويم به حضور على بن
ابيطالب ( ع ) , چون حضرت اش( كالكعبة تؤتى ولا تأتى) مانند كعبه است
. بايد به زيارتش رفت . نبايد او را احضار كرد . مى رفتند به حضورش و مسئله را
طرح مى كردند ولى اينجا حضرت را احضار كردند .