همانطورى كه صدور تمام موجودها از خداست ليكن با حفظ ترتيب بطورى كه كامل ترين
آنها , در صدور از موجودهاى ديگر به خداى سبحان نزديك تر بوده و بر آنها مزيت
دارد , اول ما خلق الله نور نبينا ( ص ) در رجوع آنها بصوب خداى تعالى نيز
تفاوت محفوظ مى باشد بنحوى كه كامل ترين آنها در رجوع به حق از موجودهاى ديگر به
خداى سبحان نزديك تر خواهد بود , دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى .
چون قوام هستى امكانى اعم از انسان و جهان به هستى بخش آنها يعنى خداست ,
شناخت آنها بدون شناخت مقوم آنها يعنى خداوند ممكن نمى باشد , چنانكه معرفت
خداوند , موجب آگاهى به آثارش اعم از عالم صغير و كبير خواهد بود . و هرگز
شناخت انسان وجهان بدون معرفت آفريدگار آنها , شناخت عميق نبوده چنانكه
شناخت خداوند حتما معرفت آيات او را اعم از آفاقى وانفسى را بهمراه دارد .
چون معاد همان مبدء است و مبدء در معاد بخوبى تجلى مى كند ( بطورى كه مايه
اعتراف منكران شده چه اينكه پايه تكامل معرفت معترفان خواهد بود , لذا
معاد شناسى بدون مبدء باورى ميسور نيست و مبدء شناسى نيز بدون معاد باورى ميسر
نخواهد بود . لذا درباره مدعيان خداشناسى در حال انكار معاد چنين آمده است( :
وما قدروا الله حق قدره والارض جميعا قبضته يوم القيامة
) [1] .
همانطورى كه شناخت مبدء , ملازم معاد شناسى است و شناخت معاد نيز موجب مبدء
شناسى ميباشد ياد هر كدام نيز موجب ياد ديگرى است و