ولايت كه يك امر اضافى است , اگر با تأثير و تأثر متقابل همراه بود , جزء
اضافه هاى متوافقة الاطراف است , كه طرفين ولى يكديگرند ولى اگر تأثير و تأثر
يكجانبه بود , از يكطرف ولايت است و از طرف ديگر مولى عليه بودن . ولايت در
اينگونه از موارد با فتح( واو) خوانده مى شود و از كسى كه ولى است به عنوان
والى ياد مى شود . چون ولى , هم به معناى والى است , و هم به معناى مولى عليه .
مولا هم اينچنين است . اما والى در خصوص سرپرست استعمال مى شود و به كسى اطلاق
مى شود كه داراى ولايت ( به فتح واو ) است(
هنالك الولاية لله الحق
) [1] خدا والى است , و ولايت از آن خداست كه سرپرست است .
پس اگر اين تأثير و تأثر , متقابل بود , موالات طرفينى است , و اگر يكجانبه
بود آنجا سخن از ولايت ( به فتح واو ) است , نه ولايت ( به كسر واو ) و در اين
صورت يكى والى است , و ديگرى مولى عليه . اين خلاصه سخن در امر اول .
وجود خارجى ولايت
اما مطلب دوم كه( الولاية هل هى ؟) آيا موجود هست يا نه ؟ تحقيق مطلب
آنست كه اثبات ولايت به معناى تأثير و تأثر متقابل آسان است , چون انسان
موجودى جدا از حلقه نظام هستى نيست , بلكه با موجودات ديگر در ارتباط است .
انسانها نيز با يكديگر در ارتباطند , از اينرو ممكن است بين دو نفر ولاء محبت و
نصرت برقرار