است كه مظهر تام صمديت خداى سبحان است و در نتيجه باذن الله تدبير جهان را به
عهده دارد .
موانع صمديت انسان در بعد معرفت
در بعد معرفت , انسانى مى تواند مظهر صمد باشد كه موانع داخلى و خارجى را از
سر راه عقل خويش بزدايد . موانع داخلى , وهم و خيال است كه بايد عقل از شائبه
آن دو مصون باشد , به طورى كه در مقام استدلال , وهم و خيال فقط مقدمات را
فراهم نموده تحويل عقل بدهند , اما تنظيم مقدمات و استنتاج از آنها , تنها به
عهده عقل باشد . چون اگر وهم و خيال در كار عقل دخالت كنند , نتيجه به همان
مقدار از واقعيت تهى است , لذا در چنين مسأله اى انسان مظهر صمد نخواهد بود .
ضعف وهم در اين است كه مقدمه را مى پذيرد , اما تن به نتيجه نمى دهد . مثلا
ترس از تنهائى و ظلمت از اين قبيل است . چرا كه اگر از كسى سؤال شود , آيا
در و ديوار يا كتاب و يا ديگر وسائل زندگى به انسان آسيبى مى رساند , او جواب
نفى مى دهد , ولى در عين حال از تنهائى در يك اطاق مى هراسد . منشأ اين ترس همان
وهم است كه در مقدمات حضور دارد , اما در نتيجه , فاصله مى گيرد , و به اين
صورت در هنگام استنتاج در كار عقل دخالت مى كند .
موانع خارجى نيز شياطين هستند كه با دستيارى دشمنهاى درونى , از طريق مغالطه و
وسوسه مانع فهم واقعيات مى گردند .
در سوره مباركه انعام وقتى از طرز تفكر مشركين سخن به ميان