الموضوع هو الشى الحامل للصفات و الاحوال المختلفة مثل الماء للجمود و الغليان
, والخشب للكرسية و البابية , و الثوب للسواد والبياض .
ترجمه : موضوع آن چيزى است كه حامل صفات و احوال مختلف است چون آب براى
يخ بستن و جوشيدن , و چوب براى كرسى و درب شدن , و جامه براى رنگ سياه و سفيد
.
بيان : مختلفه صفت صفات و احوال است . و در فصوص قبل دانسته شد كه اين فص
تفسير مطلب دوم فص دهم است كه در بيان موضوع است . و در فص يازدهم نيز
گفته آمد كه واجب الوجود لاموضوع له . در فص شصت و پنجم نيز سخن از موضوع
بميان آمده بود كه موضوع از جهت عروض لواحق غريبه اى كه تابع انفعالات او
است حقيقت جليه را مى پوشاند چنانكه نطفه صورت انسانيه را مى پوشاند . در آن
فص معلوم گرديد كه حقيقت جليه صورت بى ماده است كه هر مجرد عقل و عاقل و
معقول اعنى علم و عالم و معلوم است و علم خود لذاته نور است و ماده است كه
حجاب مى گردد و صورت را مخفى ميگرداند كه صورت پاى بند بماده حقيقت خفيه
است و چون از آن رهايى يافت حقيقت جليه ميگردد و يا اگر ابداعا مقيد بماده
نباشد حقيقت جليه مى باشد و رهايى از ماده بتجريد و تقشير در آنجا موضوعا منتفى
است . در اينجا نيز گفته است كه موضوع