واجب الوجود لاموضوع له , ولاعوارض له , فلالبس له , فهو صراح , فهو ظاهر .
ترجمه : واجب الوجود موضوع براى او نيست , و عوارض براى او نيست پس هيچ
پوشيدگى براى او نيست , پس او خالص و روشن است , پس او هويدا است .
بيان : اين فص در صراح و ظاهر بودن حق تعالى است .
بدانكه هر يك از موضوع و عوارض , سبب خفاء شى است چنانكه در فص شصت و
سوم در تفسير اين فص بيايد كه كل شى يخفى فاما لسقوط حاله فى الوجود الخ . و
بخصوص كه در فص شصت و پنجم گويد : الموضوع يخفى الحقيقة الجلية . . . الخ .
پس چون واجب الوجود نه براى او موضوع است و نه عوارض , پوشيدگى براى او
نيست و روشن و هويدا است .
در بعضى نسخ بجاى ولاعوارض له , فلاعوارض له با فا است كه بى شك محرف است
زيرا در اين صورت بايد گفته شود لاموضوع لشى , و يا اين كه ليس موضوعا لشى . و
صحيح و محقق همانست كه ترجمه و بيان كرده ايم .