اللمس قوة فى عضو معتدل يحس بما يحدث فيه من استحالة بسبب تلاق مؤثر . و
كذلك حال الشم و الذوق .
ترجمه : لامسه قوه اى در عضو معتدل است كه بدانچه در او از استحاله بسبب تلاقى
مؤثر حادث شده است احساس مى كند , و همچنين است حال شم و ذوق .
بيان : نسخه اى بسبب ملاق مؤثر است . من بيان ما است . استحاله عضو بدين
است كه كيفيتى كه در ملموس است بواسطه تلاقى مؤثر ملموس با عضو , در عضو
حادث مى شود . و قوه لمس بدين استحاله احساس مى كند . پس به عبارت ديگر :
قوه لمس باستحاله عضو كه آن حدوث كيفيت ملموس در عضو بواسطه تلاقى مؤثر
ملموس با عضو است احساس مى كند .
قوه لامسه در تمام اندام با اختلاف در شدت و ضعف سريان دارد . و آن طليعه بدن
است , طليعه ديده بان است يعنى قوه لامسه از براى نفس ديده بان است كه
بواسطه او از گرما و سرماى مفرط احتراز مى كند .
توضيحا گوييم : قوه لامسه كه آن را به پارسى پرواس گويند , قوه اى است كه در
همه بدن منبث است چنانكه هيچ جاى بدن خالى از او نيست , كه حرارت و برودت
و رطوبت و يبوست و خفت و ثقل و ملاست و خشونت و مانند آنها را كه عضو لامس
هنگام مماسه از آنها