ما كل مائل اللذة يشعربها . ولاكل محتاج الى صحة , يفطن لها بل قديعاف . أليس
الممرور يستخبث الحلو و يستبشعه ؟ أليس من جوع بوليموس يعاف الطعام و يذوب
بدنه جوعا ؟
.
ما كل متقلب فى سبب مولم يحس به . أليس الخدر لايولمه احراق النار ولا
اجماد الزمهرير ؟
ترجمه : نه هر مائل لذت شعور به لذت دارد , و نه هر محتاج به صحت , فهم
باحتياج صحت ميكند بلكه گاهى ناخوش دارد , نه اين است كه ممرور شيرينى را بد
دارد و بى مزه اش ميشمارد ؟ و نه اين است آنرا كه جوع بوليموس است طعام را
ناخوش دارد و حال اينكه بدنش از گرسنگى آب ميشود ؟
نه هر كه در سبب مولمى افتاده الم را حس مى كند . نه اين است كه خدر را نه
سوزاندن آتش رنج ميدهد و نه خشك كردن سرماى سخت .
دفع ايرادى بر تعريف لذت والم , و بيان علت اشمئز از نفوس از معارف حقه
بيان : اين فص در دفع ايرادى است كه بر تعريف لذت و الم شده است , تا از
اين فص و فص بعدى نتيجه گرفته شود كه علت اشمئز از اكثر نفوس از عرفان حق و
تحصيل معارف حقه و ديگر لذائذ عقليه