كل مدرك متشبه من جهة ما يدركه تشبه التقبل والاتصال . فالنفس المطمئنة
ستخالط معنى من اللذة الخفية على ضرب من الاتصال , فترى الحق و تبطل عن ذاتها
فاذا زال رجعت الى ذاتها و آلت لها أسف .
ترجمه : هر مدرك آنچه را ادراك مى كند از جهتى متشبه بدانست تشبهى كه منشأ
تقبل مدرك و اتصال بدانست . پس نفس مطمأنه با معنايى كه آن لذت خفى است بر
يك نحو اتصال در مى آميزد , پس حق را مى بيند و از خويشتن باطل مى شود پس چون
آن اتصال زائل شد بذات خويش بر مى گردد و به حال نخستينش بازگشت مى كند
در حالى كه براى او اندوه است .
بيان : عبارت طبع حيدر آباد دكن بدينصورت است : ستحاط معنى . . . . من
ذاتها
فاذا رجعت الى ذاتها و آلت لها عرفت . و در بعضى نسخ بدينصورت است : . . .
و آلت لها أف .
تشبه قواى مدركه بمدار كاتشان
اين فص شريف كه از غرر فصوص اين كتاب است , در تشبه قواى مدركه
بمدركاتشان و در اتصال بى تكيف و بى قياس نفس مطمأنه به حضرت حق آنگاه كه
فانى در شهود آن حسن مطلق است مى باشد . و در حقيقت اين فص متمم مطلب فص
قبل است كه چون نفس مطمأنه به رياضت و تصفيه تشبه به حق اول كسب كرده است
. در حال عرفان