نام کتاب : رساله وحدت از ديدگاه عارف و حکيم نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 27
اوغر , لذا حافظ گويد :
زلف آشفته او موجب جمعيت ما است *** چون چنين است پس آشفته ترش بايد كرد
و نيز گويد
از خلاف آمد دوران بطلب كام كه من *** كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم
از زلف كثرت نوريه اراده كنند كه حجاب وجه اند و
يبقى وجه ربك ذوالجلال والاكرام
ابو سعيد ابوالخير گويد :
دى شانه زد آن ماه خم گيسو را *** بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشيد بدين حيله رخ نيكو را *** تا هر كه نه محرم نشناسد او را
عارف شبسترى هم در گلشن راز فرمايد :
مپرس از من حديث زلف پر چين *** مجنبانيد زنجير مجانين
وحدت در نزد عقل اعرف است , و كثرت در نزد خيال
و به حكم مسانخت بين غذاء و مغتذى هر قوه مدركه با مدرك خود مسانخ است لذا
كثرت در نزد خيال اكشف , و وحدت در نزد عقل اعرف است شيخ در شفاء گويد :
يشبه ان تكون الكثره اعرف عند تخيلنا و الوحده اعرف عند عقولنا ( 16 )
و بقول حاجى در حكمت منظومه ( 17 )
و سر اعرفيه الاعم *** سنخيه لذاتك الاتم
و وحده عند العقول اعرف *** و كثره عندالخيال اكشف
چون وحدت مساوق وجود است تعريف آن مانند سائر امور مساوى با وجود در عموم
ممكن نيست مگر اين كه دور يا تعريف شى ء بنفسه لازم آيد مثل تعريف به اين كه
الواحد لا ينقسم , و انقسام عبارت ديگر از كثرت است , و لا ينقسم يعنى لايتكثر
پس كثرت در تعريف وحدت اخذ شده است , و در حد كثرت نيز وحدت اخذ مى گردد
زيرا كه وحدت مبدا كثرت است و وجود كثرت و ماهيت آن از وحدت است و كثرت
را تعريف كرده اند به اين كه الكثره هو المجتمع من الواحدت , و مجتمع همان
كثرت است علاوه اين كه وحدت در تعريف كثرت اخذ شده است و ديگر تعريفات
وحدت و كثرت به همين مثابت است لذا اين گونه تعريفات را ( ( تعريف تنبيهى )
) گفته اند چه اين كه تصور وحدت و كثرت از اوليات و مستغنى از تعريف است
نام کتاب : رساله وحدت از ديدگاه عارف و حکيم نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 27