نام کتاب : دروس هيئت و ديگر رشته هاي رياضي نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 245
درس 52 : ارض قرآنى و كره ارض
در درس پيش وعده داده ايم كه پس از گذشتن از هفت اقليم كه از هفت خوان
رستم
دشوارتر مى نمود , سخن از ارض قرآنى و تميز آن با كره ارض هيوى آغاز كنيم ,
اينكه گوييم از نثر طوبى است كه :
ارض در قرآن هميشه مفرد استعمال شده است , و ارضوان يا اراضى نيامده . مراد
از ارض مطلق زمين است خرد يا بزرگ چنانكه آب بر كم و بسيار اطلاق مى شود زمين
نيز بر يك شبر و يك كشور اطلاق مى شود(
ماتدرى نفس بأى ارض تموت
) ( لقمان 34 ) هيچ كس نمى داند در كدام زمين مرگ او فرا مى رسد . در اينجا
هر شهرى را زمينى ناميده است( .
و آيه لهم الارض الميتة احييناها
) ( يس 33 ) دليل قدرت پروردگار است براى آنان كه زمين مرده را زنده
مى كنيم .
در اصطلاح منجمين ارض بر كره خاك گفته مى شود كه آب بر اكثر آن احاطه دارد ,
اما به اين معنى در قرآن نيامده است , هر چه ارض در قرآن ديده ايم مراد سطح
خاك و خشكى آنست يا قطعات آن . بلكه كوهها نيز از مفهوم ارض خارجند(
يوم ترجف الارض و الجبال
) ( مزمل[ ( 14
و حملت الارض و الجبال
] ( حاقه 14 ) خداوند زمين را در مقابل كوه قرار داده است , زمين مى لرزد و
كوه هم مى لرزد( .
والقى فى الارض رواسى
) ( نحل 15 ) گذاشت يعنى آفريد در زمين كوهها .
(
مشارق الارض و مغاربها
) ( اعراف 132 ) مشرق ها و مغرب هاى زمين , مراد كره زمين نيست زيرا كه كره
هميشه يك نيمه اش روشن است و يك نيمه اش تاريك , اما قطعات سطح زمين مشرق
و مغرب دارند . كره زمين مشرق و مغرب
نام کتاب : دروس هيئت و ديگر رشته هاي رياضي نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 245