مىرسى سپيد به دوشَت،مىشودتمام جهان سبز *** پيش روافق در افق سرخ،پشت دركران به كران سبز
خاكِ زير پاى تو روشن ، باد با نگاه تو آتش *** مىشود به وقف وضويت چشمه چشمه آب روان سبز
ابر مى رسى كه ببارى بر مزار گمشده گل *** در نگاهت آينه جارى مى شود زمين و زمان سبز
درهجوم وحشى ناقوس مىرسى به دست تو فانوس *** بازهم به گوش درختان مىرسد صداى اذان،سبز
تا در آسمان ولى سرخ مىوزد به نام تو شعرى *** مى شود به رنگ درختان ناگهان قيام زبان سبز
شعله مىزنى گل خورشيد از همان كرانه شرقى *** درپى ات روانه چودريا لشكرى درفش ونشان سبز
عرشى من! وه چه دور است آسمانت از زمين *** لحظه اى يك چند پايين را نگر بالا نشينم!
شاخه هايت دو، اما كاش مىشد كاش مىشد *** يك سبد خورشيد از سرشاخه مِهرت بچينم
پاي كوبى مى كند بر خاك باران ستاره *** شانه وقتى مى تكانى ، آسمان هفتمينم
درمنِ من ميل پروازى است اينجا چون غبارى *** مى نشينم تا تو را يك روز طوفانى ببينم
كى مىآيى؟ جاده مىگويد كه روزىخواهد آمد *** من همين جا تا قيامت هم كه باشد مى نشينم
هادى محمدزاده