نام کتاب : درسهائي از نهج البلاغه نویسنده : الخامنئي، السيد علي جلد : 1 صفحه : 62
و جنبه هاى قلبى جامعه است , نظريه اين است كه در آن جامعه هدايت نبود , (
پيغمبر مى آيد چه بكند ! مى آيد خلاء را پر كند ) . وقتى هدايت انجام گرفت
آنوقت دنيا هم درست مى شود , وقتى مردم آرمان خواهى را باز يافتند , از حالت بى
تفاوتى , همانطور كه گفتم از حالت بين اين پمپ بنزين و آن پمپ بنزين بيرون
آمدند , غير از خوردن و آشاميدن و سد نيازهاى معمولى زندگى , يك عنصر جديد و
بالاترى , يك انگيزه شريفترى هم در حركات آنها و تلاش آنها حاكم شد , و اين
عنصر
بالاتر و والاتر , از نوع آرمانهاى ويرانگر و تباه گر نبود , وقتى مردم اينجورى
شدند , آنوقت اقتصاد , وضع اجتماعى و سياسى اين مردم هم پيش ميرود , اختلاف
طبقاتى ميان اين مردم هم از ميان مى رود , بتهاى زر و زور هم در جامعه شكسته
مى شوند
, و اين چيزى است كه در صدر اسلام و در همه نبوتها تجربه شده و در جامعه
خود ما و در انقلاب خود ما هم اين تجربه شده ( اگر بگذارند كه اين تجربه به
پايان برسد ) به همين دليل است كه ما مى گوئيم اين انقلاب همه فرمولهاى سياسى و
اجتماعى و انقلابى را باطل كرد , زيرا طبق آن فرمولها بايستى مسئله از يك
انگيزه مادى شروع بشود , از اختلاف طبقاتى و جنگ طبقاتى , البته در آنجاهائى
كه جنگ ميان استعمارگر و مستعمره ( استعمار شده ) وجود ندارد .
كه آن يك نوع جنگ ديگر است مثل جامعه خود ما كه استعمارگرى به آن صورت
وجود نداشت , يك جامعه مستعمره نبود . بلكه جامعه به حسب ظاهر , حكومتى از
خودش و سيستم سياسى خودمانى و محلى و اهلى داشت , و بر اساس آن تحليلها
منشاء بروز تحولات اجتماعى و انقلاب مى بايست تضاد طبقاتى و جنگ طبقاتى و اختلاف
طبقاتى مى بود .
نام کتاب : درسهائي از نهج البلاغه نویسنده : الخامنئي، السيد علي جلد : 1 صفحه : 62