نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 81
خود كانت در آنجا كه ادعا مىكند عقل در كاركرد عملىاش ارتباط
بىواسطهاى با واقعيت نفس الامرى[1] در تصور آزادى انسانى است، نمونهاى
براى اين تحقيق عرضه كرده است، هر چند كه او با اضافه كردن اين نكته كه
اين ارتباط، معرفتى نيست و شناختى به بار نمىآورد، راه احتياط را پيموده
است. هر فردى در شهود عملى (نه نظرى) خود را آزاد تجربه مىكند. احساس
الزام يا وظيفه نسبت به قانون اخلاقى، محو ناشدنى است و اين احساس، متضمن
آزادى اراده است.[2]
شلايرماخر در كتاب درباره دين معتقد بود كه ديندارى، در اصل نوعى
احساس (احساس بىنهايت يا ميل به نامحدود) است كه مفاد معرفتى دارد. اتو در
مقدمه خود بر كتاب درباره دينِ شلايرماخر بر اين نكته تصريح مىكند كه
شلايرماخر درصدد آن بود كه نشان دهد انسان، محدود و منحصر در معرفت علمى[3]
و عملنيست، بلكه انسان مىتواند با توسل به احساس و شهود، به تجربهاى
دست يابد كه بسيار ارزشمندتر از مجموع آن معرفت علمى و عمل خواهد بود.[4]
اتو از كسانى است كه بر اين امر تأكيد مىكنند كه در تجربه
مينوى، شخص از واقعيت مينوى[5] آگاه مىگردد.[6] در تحليل ابتدايى مىتوان
چنين گفت كه به نظر اتو بررسى پديدارشناسانه تجربه مينوى نشان مىدهد كه
شخص داراى اين تجربه (يا احساس)، امر مينوى را به مثابه يك واقعيت عينى
مىيابد و بنابراين، حضور يك امر مينوى، بخشى از پديدارشناسى اين احساس
دينى است؛ اما اتو به اين اندازه اكتفا نكرده، در همين هنگام استدلال
مىكند كه اين واقعيت صرف كه نومن همچون يك امر حاضر احساس شده،
[4] Introduction to Schleiermacher, On Religion, P. XiX.
شايان ذكر است كه دو تفسير از شلايرماخر وجود دارد. اتو در صدر
كسانى است كه شلايرماخر را طرفدار بعد معرفتى تجربه دينى مىدانند، اما
كسانى هم هستند كه معتقدند شلايرماخر تجربه دينى را فاقد بعد معرفتى
مىداند. (بنگريد به كتاب آموند (almond)، ص 41). پراودفوت معتقد است
شلايرماخر تغيير موضع داده است. او در كتاب درباره دين بر آن بود كه احساس
دينى داراى مفاد معرفتى است؛ اما بعداً منكر آن شد كه عواطف دينى هرگونه
معرفتى (cognition) به بار آورد. (تجربه دينى، ص 23).