نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 54
خدا با جهان بردارند و آن را در اين چارچوب مفهومى، مشخص و
متعين سازند، برخطا رفتهاند. آرى، اين بيان را تنها مىتوان به گونه سلبى
معتبر دانست؛ بدين معنا كه مقصود گوينده آن باشد كه رابطه خداوند با جهان،
كاملاً متفاوت و مغاير با همه ديگر روابطى است كه براى ذهن آشنا است، و به
بيان اتو، اين تعبير كه خداوند خودش هستى همه اشيا است، يا هستى بهطور
عموم است، تا حدى متوجه آن است كه به ارتباط متعالى و كاملاً غيرقابل فهم
خداوند با جهان پى برد و آن را از همه اشكال عقلانىِ ارتباط جدا سازد و در
برابر ارتباطهاى زمانى و مكانى، ارتباطهاى عددى و كمّى و سرانجام در برابر
مقولههاى ما از ارتباطهاى علّى متعارف قرار دهد.[1]
هيبتانگيز
نومن هرچند كاملاً ديگر است، خود را با دو ويژگى متقابل متجلى
مىسازد: از يك سو، حقيقتى است خشيتانگيز و هيبتزا و به همين سبب، در كسى
كه او را تجربه مىكند، يعنى نومن در احوالش متجلّى مىگردد، ترس و
هراسى[2] بىكران و بهت و شگفتىيى[3] بىحد و حصر پديد مىآورد.
و از سوى ديگر، واقعيتى مجذوب كننده و دلربا[4] است كه سالك را به
سوى خود مىكشاند و شيفته خود مىسازد. احساس خشيت و خوف، با حالت مقارن
جذبه و شوق متعادل مىگردد.
اتو در تحليل حالت هيبتانگيزى[5] نومن، سه عنصر را در آن تشخيص
مىدهد : مخوف بودن،[6] عظمت و جلال[7] و سطوت. [8]و[9] باز هم در اينجا
تأكيد مىشود كه هيبت،