نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 50
يافتن خود است، يعنى آگاهى از خود به عنوان امرى معلول و اثرى
از يك علت. «وابستگى» در كلام شلايرماخر، امرى دو سويه است كه يك طرف آن،
معلول و طرف ديگر آن، علت قرار گرفته است. در نظر اتو چنين چيزى مربوط به
جنبه عقلانى امر قدسى است، همان بُعدى كه توسط مفاهيم ذهنى و در قالب
مقولات عقلى و به مدد قوه نظرى وجود انسان شناخته مىشود، در حالى كه حالتِ
مورد نظرِ اتو، كه در كلام حضرت ابراهيم عليه السلام مورد اشاره قرار
گرفته، احساسى است كه كاملاً از قلمرو مفاهيم و مقولاتعقلى بيرون است و با
جنبه غيرعقلانى امر قدسى، يعنى نومن (امر مينوى)، ارتباط دارد.[1]
سرّ هيبت انگيزِ مجذوب كننده
چنان كه گذشت، احساسِ مخلوقيت، برآمده از حالتى عميقتر و
اصيلتر به نام هيبت است. از نظر اتو، امر مينوى، بنابرآنچه در احوال
انسان تجلّى مىكند، سرّى است هيبتانگيز[3] و مجذوبكننده.[4] اين
عناوين، از يك سو اشاره به ذات نومن دارد، و از سوى ديگر، توصيف حالتِ
ايمانى و احساس خالص دينى انسان در طول تاريخ است، كه با مراتب متفاوتى از
شدت و ضعف، ظهور و بروز مىيابد:
ممكن است احساسِ [سرّ هيبتانگيز] گاهى برقآسا، هم چون نسيمى
دلانگيز، واردشود و روح را از آرامشى برآمده از ژرفترين لايههاى پرستش،
سرشار سازد. ممكن است اين احساس به وضعيت روحى پايدارتر و ماندگارترى تبديل
شود و به صورت لرزش و ارتعاشى از سر خوف و انقياد، تداوم يابد ... ممكن
است به ناگاه به صورت جوششى فورانآسا از ژرفاى روح سربزند و با شور و
تكانى شديد همراه باشد، يا به هيجانى به غايت غريب بينجامد، به شوريدگى
بيخودانه، به حالتى خلسهوار و به از خود شدن.[5]
براى تبيين ديدگاه اتو، هر يك از اين مفاهيم را جداگانه بررسى مىكنيم.