نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 218
تحقق يابد و آيات قرآن را با همه مراتب وجودش تلاوت كند. «تلاوت
زبان آن است كه قرآن را به همانگونه كه خداوند مرتب ساخته، ترتيل گونه
بخواند. تلاوت جسم آن است كه آداب معاملات را بر تفصيل خود در اعضايى كه بر
سطح بدنش است، رعايت كند. تلاوت نفس آن است كه به اسما و صفات خدا تخلق
يابد. تلاوت قلب، اخلاص و فكر و تدبر، تلاوت روح، توحيد، تلاوت سرّ، اتحاد،
و تلاوت سرّ السر، تنزيهى است كه در القا از جانب او - جلّ وعلا- بر او
وارد مىگردد».[1]
اين مرحله، همان مرحله فنا است كه نهايت سلوك عارف مىباشد. در اين
مرحله است كه كثرت و تفرقه رخت بسته، گوينده و شنونده و شنوده شده، يكى
مىگرداند. دراينجا است كه قرآن با وجود يكى شده، عارف كه به حقيقت وجود
دست يافته، حقيقت قرآن را نيز مىيابد. رجوع دوباره او به آيات قرآنى به
مثابه بازگشت دوباره او به كلمات تكوينى خداوند، يعنى عالم كثرات خواهد بود
و همانگونه كه در بقاى پس از فنا، در پس همه كثرتها، حقيقت واحد حق را
شهود مىكند، در وراى آيات گوناگون قرآنى، حقيقت يا حقايق كلى الهى، كه
باطن عميق قرآن است، براى او معلوم خواهد بود.
هماهنگى ظاهر با باطن
نكته مهم در اين باره آن است كه مراتب وحى الهى، همانند مراتب
تجلى هستى است. در مراتب تجلى هستى، هر مرتبه حاوى مرتبه پايينتر بوده،
خود مندك و مندرج در مرتبه بالاتر است؛ مانند نور ضعيف كه اصل كمال آن، در
نور قوى حضور دارد؛ اما حد آن شكسته مىشود و چنان كه در نقل آمده، نسبت
كرسى به عرش هم چون حلقهاى فتاده در بيابانى وسيع است، مراتب وحى الهى نيز
همين گونه است. ظاهر آن نه تنها با باطن تنافى ندارد، بلكه باطن، تعالى
ظاهر و ظاهر تنزل باطن است. از اين رو، عارف در تجربه عرفانى خود، هرگز به
نفى ظاهر نمىپردازد و در تأويل آيات خدا هرگز جانب ظاهر را فرو نمىگذارد.
رابطه باطن با ظاهر، رابطه مراتب گوناگون يك حقيقت است.
بر همين اساس، ابنعربى باطنيه را، كه به بهانه اخذ باطن، ظاهر را وامىگذارند،
[1] ابنعربى، مواقع النجوم و مطالعة اهلة الاسرار و العلوم، ص 83.
نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 218