responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی    جلد : 1  صفحه : 211

بى‌شك آنان كه به ظاهر بسنده كرده، از باطن راه بى‌خبرند، كسانى را كه از باطن شريعت خبر مى‌دهند، برنمى‌تابند، كه «الناس أَعداء ما جهلوا».[1]

ابن‌عربى، كه سخت از دشمنى‌هاى عالمان رسمى بر اهل‌اللّه تلخ‌كام است، موجودى را ناگوارتر و رنج بارتر از اين عالمان، براى عارفان نمى‌داند:

اينان براى طايفه اهل‌اللّه مانند فرعونان براى پيامبرانند؛ زيرا هر گاه اهل‌اللّه سخنى گويند كه معناى آن بر ادراك آنان پوشيده و پيچيده باشد، آن را منكر مى‌شوند؛ چون معتقدند كه اهل‌اللّه در شمار عالمان نيستند و علم جز از راه آموزش معمول در عرف، دست‌نمى‌دهد، و راست هم مى‌گويند؛ زيرا ياران ما (واجدان تجربه عرفانى) نيز آن علم را جز از راه آموختن به دست نياورده‌اند، با اين تفاوت كه اين آموزش، از راه اعلام‌رحمانى و ربانى است.[2]

تأويل واسطه ميان ظاهر و باطن‌

دانستيم كه از نظر ابن‌عربى شريعت، جنبه ظاهر و حقيقت، بعد باطن دين است و برهمين وزان، نبوّت ظاهر و باطن آن، ولايت است. از سوى ديگر، عارف كامل (ولى) كسى است كه از نردبان شريعت بالا مى‌رود و به باطن آن، كه حقيقت است، دست مى‌يابد. اين ولى در نهايت سير خود از حق به سوى خلق، بر آن است كه مقاصد دين را براى ايشان بيان كرده، آنان را در دست‌يابى به باطن يارى رساند:

فيرقّى هممهم إِلى طلب الأَنْفَس بالمقام الأَقْدس و يرغبهم فيما عنداللّه.[3]

اما عبور او از ظاهر به باطن و از شريعت به حقيقت، چگونه صورت مى‌پذيرد؟

در پاسخ بايد گفت: تأويل، طريق و شيوه‌اى است كه با آن، عارف ميان ظاهر و باطن جمع مى‌كند. در نظر عارف، همان‌گونه كه جلوه‌هاى هستى، يعنى آن‌چه از ظاهر وجود توسط حس و ديگر قواى ادراكى ما دانسته مى‌شود، هر كدام نماد و رمزى است كه بايد


[1] مردم با نادانسته‌هاى خود دشمنى مى‌ورزند.

[2] همان، ج 1، ص 279.

[3] همان، ج 1، ص 251. (پس همت‌هاى ايشان در جست و جوى امر شريف‌تر به مقام مقدس‌تر بالا مى‌رود و آنان را به‌آن‌چه نزد خدا است ترغيب مى‌كند.

نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی    جلد : 1  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست