نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 188
ممكن است گفته شود: گر چه در علوم فلسفى، براى تشخيص خطا از
صواب نياز به منطق است، اما در علوم عرفانى نيازى به ميزان نيست؛ زيرا
علومى كه از طريق تصفيه و تزكيه براى اهل عرفان حاصل مىشود، نظير اوّليات و
بديهيات عقلى، از امور وجدانى و ضرورى بوده، شك و ترديد در آن راه پيدا
نمىكند تا آنكه رفع ترديد، نياز به راهى براى تشخيص درستى و نادرستى آن
داشته باشد.
پاسخ ابنتركه به اين سخن آن است كه يافتههاى اهل عرفان، از قبيل
ضروريات يا وجدانيات نيست كه مشترك ميان همگان باشد؛ زيرا بسيارى از
يافتههاى اهل عرفان، مخالف و بلكه مناقض با يكديگر است و به همين علت نيز
برخى از آنان به انكار يافتههاى ذوقى و معارف كشفى برخى ديگر
مىپردازند؛[1] مثلاً در باب وحدت و كثرت، برخى كثرت را دوم ديده احول
(ثانية مايراه الاحول) و سرابگونه پنداشته، بعضى آن را نظير وحدت امرى
حقيقى دانسته و برخى ديگر كثرت را حقيقى و وحدت را عين كثرات عينيه
مىدانند.
ابنتركه اين توجيه را كه «اختلاف مشاهدات اهل تحقيق، از ناحيه
اختلاف تشكيكى و مراتب ضعف و شدت استعداد آنها دانسته شود، به اين بيان كه
ضعيف چون مرتبهاى را تصور كند، به گمان نهايى بودن، در آن متوقف مىشود و
اما قوى با احاطه بر آنچه ضعيف در آن متوقف مانده است و با تجاوز از آن،
به مرتبهاى كاملتر و تمامتر نايل آمده، به توقف او راضى نمىشود و معتقد
آن را انكار مىكند.» توجيهى ناصواب مىشمارد؛ زيرا در بسيارى از موارد،
اختلاف يافتههاى اصحاب مجاهدات، تشكيكى نيست، بلكه متناقض است و در مواردى
كه اختلاف تشكيكى است، نياز به ميزان باقى است؛ چون تميز مراتب نقص و
كمال، براى سالكى كه خطر توقف در مراتب ناقص او را تهديد مىكند، ضرورى و
لازم است؛ زيرا سالك اگر بر نقص مرتبه خود آگاه باشد، با اطمينان در آن
متوقف نشده، در طلب مرتبه بالاتر و كاملتر برمىآيد.[2]
طورى وراى طور عقل در حكمت متعاليه
اوج موفقيت در تلائم بخشيدن ميان كشف و برهان، در حكمت متعاليه به چشم