نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 154
بر باطن اشيا و استعداد موجودات و حقايق آنها آگاهند.[1]
چنانكه گذشت، قيصرى معناى اصطلاحى وحى و الهام را به گونهاى ديگر
توضيحمىدهد. از نظر او الهام مربوط به جنبه ولايت و وحى مربوط به جنبه
رسالت و نبوت است. او تصريح مىكند كه الهام، تنها از نوع كشف معنوى صرف
است.[2] از اين رو، وحى از خواص نبوت و متعلق به ظاهر، و الهام از خواص
ولايت و مربوط به باطن است.[3] و چون ولايت بر نبوت، تقدم شرفى دارد، الهام
نيز برتر از وحى خواهد بود. ازديگر تفاوتهاى وحى با الهام نزد قيصرى آن
است كه وحى مشروط به تبليغ است برخلاف الهام.
ديدگاههاى ابنعربى درباره وحى و الهام
آنچه گذشت، خلاصهاى بود درباره وحى و الهام، اقسام و
تفاوتهاى آن دو با يكديگر. در فتوحات مكيه نكتههاى جالب توجهى در اين
باره آمده است كه براى آگاهى تفصيلى از ديدگاههاى شيخ اكبر، تأمل در آنها
ضرورى است.
بحث را با سخن ابنعربى درباره حقيقت وحى آغاز مىكنيم. از نظر
ابنعربى حقيقت وحى چيزى است كه اشاره به آن واقع مىشود و در آن، اشاره
جايگزين عبارت مىشود.[4]
تفاوت عبارت با اشاره در آن است كه عبارت، واسطهاى است ميان انسان و
معناى مراد كه بايد آدمى از آن عبور كند و به معناى مراد برسد و به همين
علت، «عبارت» ناميدهشده است، بر خلاف اشاره كه ذات مشاراليه است و وحى (كه
از نوع اشاره مىباشد) همان مفهوم نخست و افهام نخست است. به ديگر سخن، در
وحى، فهم، افهام و مفهوم، يكى مىشوند.
از نظر ابنعربى حقيقت وحى با معناى لغوى آن، يعنى سرعت، تناسب
دارد؛ زيرا افهامى كه توسط وحى صورت مىگيرد، سريعترين نوع افهام است كه
هيچ واسطهاى ميان آن و فهم وجود ندارد، بر خلاف ديگر انواع انتقال معانى
به ديگران:
[1] سيد حيدر آملى، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 454 - 455.