نام کتاب : مباني نظري تجربه ديني نویسنده : الشیرواني، علی جلد : 1 صفحه : 142
مىفهمند. اينان همان كسانىاند كه خداوند را در هر جلوهاى مىشناسند و او را در هر اعتقادى مشاهده مىكنند.[1]
از نظر ابنعربى، تفاوت عمده مكاشفه با مشاهده در آن است كه مكاشفه
به معانى، و مشاهده به ذات تعلق مىگيرد. مشاهده به مسمى، و مكاشفه به حكم
اسما تعلق مىگيرد. از اين رو، مكاشفه برتر از مشاهده است.[2]
البته سخنان متصوفه در اين باره مختلف است. برخى مكاشفه را برتر
از مشاهده دانستهاند و برخى مشاهده را برتر از مكاشفه، و اين به سبب آن
است كه هر يك از آن دو، داراى مراتب و اقسامى است و برخى از اقسام يكى برتر
از برخى اقسام ديگرى است و به عكس. شاهد اين سخن آن است كه خود
ابنعربىدر عين حال كه به برترى مكاشفه بر مشاهده حكم مىكند، تصريح
مىكند كه مشاهده اگر بهذات حق تعلق گيرد، برتر از همه اقسام مكاشفه است؛
اما اين كه مشاهده ذات حق، امرى ممكن يا ناممكن است يا درشرايطى ممكن و در
شرايطى ناممكن است، بحثى است دامنهدار كه در علم كلام تحتعنوان جواز رؤيت
خدا، و در عرفان با عنوان امكان مشاهده ذات حق از آن فراوان بحث شده است:
والمكاشفة عندنا أَتم من المشاهدة إِلا لو صحت مشاهدة ذات الحق لكانت المشاهدة أَتم وهى لاتصح؛
مكاشفه نزد ما تامتر [و برتر] از مشاهده است مگر آنكه مشاهده ذات
حق، امرى ممكن باشد كه در اين صورت، مشاهده تامتر خواهد بود؛ اما مشاهده
ذات حق ممكن نيست.[3]
اقسام كشف
چنان كه گذشت، از نظر ابنعربى، متعلق مكاشفه، معانى غيبى و
متعلق مشاهده، ذوات و امور حقيقى است. جامع ميان اين دو قسم، كشف به معناى
عام است كه همه اقسام مكاشفه و مشاهده را شامل مىشود؛ چنان كه قيصرى
مىنويسد:
الكشف لغة رفع الحجاب. يقال: كشفت المرأة وجهها، أَى رفعت نقابها؛ واصطلاحاً هو