ما الان در جمع دوستان و رفقا و خانواده و خوشيها و لذات و غيره هستيم ولى يك
زمانى , آن زمان ممكن است يك ساعت ديگر باشد , ممكن است يك سال ديگر باشد ,
ممكن است بيست سال ديگر باشد , همين دوستان و آشنايان من و شما را در يك تكه
پارچه مى پيچند و در زير خاك مى گذارند و مى روند در آن وقت اين تنهايى , اين
غربت اين دور شدن از چيزهايى كه انسان ساليانى به آن عادت كرده خيلى سخت است
بخصوص وقتى كه انسان اعتقاد دارد كه در آنجا با عملش سر و كار دارد و خداى
متعال و مأمورين الهى به سراغ انسان مى آيند
( ( و سؤال منكر و نكير حق ) )
در زيارت آل ياسين مى خوانيم اينها حق است , واقعيت است
قيامت از اينكه من و شما مى بينيم و خيلى براى مان سخت مى آيد به مراتب هزاران
بار سخت تر است , منتهى چون از چشم ما و حس ما دور است , ارزش گريه بر
اينها و بر قيامت را نمى فهميم , اما شما دلتان مى خواهد بر اين چيزها گريه كنيد
ولى خجالت مى كشيد
( ( لا تتركه حياء ) )
به خاطر حيا و يا بخاطر ملاحظه نبايد اين كار را ترك بكنيد پس اين يك دستور
است اگر اهل عبادتيد و اگر عبادت را دوست مى داريد , عبادت كنيد نگوييد كه اگر
من دو ركعت نماز بخوانم ديگران مى گويند كه : ( ( چه ريا كارى است ) ) خوب
بگويند , غلط مى كنند بگويند , از براى مردم و بخاطر مردم نبايد اين كار ترك شود