تصوير شفاف عدم توجه حضرت به نزديكان در تقسيم بيتالمال
راميتوان در جريان درخواست كمك مالي برادرش «عقيل»، براي
رفعگرسنگي خانوادهاش، مشاهده كرد. برادر خليفه به گونهاي تهيدست و
بي چيزبود كه كودكانش از پريشاني و گرسنگي رنگ باخته بودند و
موهايشان غبارآلود شده مينمود. عقيل براي سير كردن شكم فرزندانش
به امام متوسل شد واز او اندكي گندم طلبيد. حضرت پاسخ منفي داد و
در پي اصرار عقيل، آهنگداخته به دستانش نزديك كرده، آتش دوزخ را
يادآور شد تا از خواستشچشم پوشد.
5. قانونگرايي
امروزه قانونمندي و حاكميت ضابطه به جاي رابطه از اصول
جامعه مدنيبه شمار ميآيد. لكن توجه به مباني سياسي امام ما را
به اين نكته رهنمونميسازد كه اصل فوق مانند اصول ديگر جامعه
مدني در سيره نظري و عمليحضرت كاملاً ريشه دوانده است.
قانون گرايي به معناي حاكميت قانون و ضابطه براي همه مردم
به صورتيكسان و عدم نقض آن به بهانههاي مختلف مانند نسبت شخص
متخلف بهحاكم يا طبقه خاص از محصولات و نتائج اصل مساوات است كه
به دليلاهميت آن به صورت مستقل به تبيين آن ميپردازيم.
حضرت خود را در برابر قانون چون ديگر مردم ميدانست و چنين تأكيدميكرد:
اي مردم، همانا من مانند يكي از شماها هستم. هر چه از قانون و
حق بهسود يا زيان شما است، براي من نيز چنان است؛ زيرا هيچ شيء
ونسبتي قانون و حق را باطل و متوقف نميكند.
حضرت در فرمان معروف خود به مالك اشتر ميفرمايد:
حق و قانون را درباره كسي كه لازم است اجرا كن، ]بي توجه به اين كه[آن شخص از نزديكانت به شمار ميآيد.
امام، در مقام نصيحت خليفه دوم، وي را به اجراي حدود
الاهي به طوريكسان در حق نزديكان و غير نزديكان سفارش ميكرد. حضرت
در توبيخيكي از فرماندارانش، بر اجراي قانون پاي ميفشارد و چنان
ميفرمايد كه حتياگر فرزندانش (امام حسن و امام حسين) نيز از مرز
قانون و شرع تجاوز كنند،حقوق بيتالمال را مسترد ميسازد و متخلف را
كيفر ميدهد.
يكي از مشخصات قانون گرايي، اصل شايسته سالاري است.
حضرت،خطاب به يكي از استاندارانش، وي را از پذيرش سفارش و شفاعت
ديگرانباز ميدارد و شايستگي و صلاحيت و تعهد (امانتداري) را تنها
ملاك انتخابذكر ميكند. نجاشي از شاعران امام و شخصيتهاي فرهنگي
به شمار ميآيد.گروهي شهادت دادند او شراب نوشيده است. حضرت، بدون
توجه بهشخصيت وي و اصرار بزرگان قبيلهاش، حدّ شرب خمر را جاري كرد
و دربرابر و اكنشها و اعتراضات مختلف ـ كه وي را شاعري مدافع حضرت
ومنتسب به قبيلهاي معروف ميشمردند ـ فرمود: او نيز مانند ديگران
يكمسلمان است و در برابر قانون الاهي مساوي است.
البته تساوي در برابر قانون به بيگانگان اختصاص نداشت. آن
حضرتدختر و نيز مسؤول خزانه را بدان سبب كه گردن بند زرين به دخت
گرانقدرشامانت داده بود، توبيخ كرد و دستور داد بي درلگ گردنبند را
به جايگاهاصلياش بازگردانند. آنگاه در پاسخ به اعتراض دخترش ـ
كه گفت آيا من،دختر خليفه، لايق پوشيدن طلا]ي اماني[ نيستم ـ
فرمود: «آيا همه زنان شهر دراين عيد مانند آن گردن بند پوشيدهاند؟!»
امام علي(ع) حتي خود را با اقليتهاي مذهبي در برابر قانون
يكسانميشمرد. بدين سبب، وقتي زرهاش را در دست مردي يهودي مشاهده
كرد وبا ادعاي مالكيت وي روبهرو شد، بي آن كه از مقامش بهره
گيرد، به دادگاهرفت. قاضي از حضرت، شاهد خواست. حضرت امام حسن و
امام حسين وقنبر، غلام خود، را معرفي كرد. قاضي به دليل انتساب
آنها به حضرتشهادتشان را نپذيرفت و به سود يهودي حكم داد. مرد
يهودي، با ملاحظهجريان دادگاه و تن دادن حضرت به قانون، اعتراف
كرد زره به حضرت تعلقدارد و در يكي از جنگها از اسب وي افتاده
است.
6. عدالت و حمايت از طبقه مستضعف
ايجاد حكومت عدل و حمايت از حقوق اكثريت مستضعف از
ويژگيهايحكومت ايدهآل و مدينه فاضله است. عدل و عدالت به
معناي پرداخت حقوقو امتيازات بر اساس استعداد، و لياقت است نه
تساوي. حضرت خود عدالت را«نهادن هر چيز در موضع خود» تفسير ميكند: