نام کتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت نویسنده : ابراهیم آودیچ جلد : 1 صفحه : 290
وضوح در اشعار معاصر قابل رؤيت است كه اين دوران را نوعى زوال
براى هندوستان مى دانند. و در اين اشعار خداى Indra، آن ها را «ويران
كننده ى شهرها» و «هدر دهنده ى آب ها» مى خواند، و اگر باز هم ما بدون در
نظر گرفتن تمام شواهد، آيين اين طايفه ى بى سر و سامان را به
عنوان يك دين به حساب آوريم باز هم همان چيزى نيست كه ما امروزه آن را به
عنوان هندوييسم مى شناسيم و تشكيل و اوج گيرى هند
وسيع امروزى تنها در يك مدت زمان كوتاه از Vpanishads و شكل گيرى تفكر
Vedantic آغاز شد و تا تحكيم نظم عمومى توسط
Manusmriti(كتاب قانون Manu) پيش رفت و در حقيقت نوعى دوران استعمارى است
كه تنها به نمايش نوعى يك پارچگى جهت توجيه
هويت هنديا هندوستان و يا مردمانى كه در آن ساكنند مى پردازد و ترجمان
اولين و آخرين آيين اين شبه قاره است.
اروپاييان با عقايدى چون: نژادپرستى و رومانتيك گرايى همگام با جاذبه هاى Veda و شوق گرايى Orientalism نقشى مهمى در شكل
گيرى هندوييسم ايفا كردند اما اصلى ترين عمل جهت شكل گيرى و سازماندهى هندوييسم توسط نخبگان هندى صورت گرفت.
اين پيشرفت هاى مهم در سال 1920 توسط سواركار[1] اتفاق افتاد. سواركار خويشتن را به عنوان يك ملحد معرفى كرد و تئورى او
نيز تكيه بر مسائل دينى است. تفكر سانسكريتى، آريايى او اين مطلب را به وضوح بيان مى دارد كه منزجر از تلفيق شدن هندو و
اردوست. او اجازه ى طرح تنوع فرهنگ و زبان در هندوستان را لغو كرد و در برخى اوقات سياستى ضد اسلامى در پيش گرفت.
[1]ـ Savarkar اولين كسى بود كه معيارهايى چون هماهنگى در نژاد، خون و فضاى زندگى را براى يك هندوى وطن دوست (Uindutva) مطرح
ساخت.
نام کتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت نویسنده : ابراهیم آودیچ جلد : 1 صفحه : 290