responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 83

روشن گشته است به همين سبب عارف به هر چيزى كه نگاه مى كند ابتدا خدا را مشاهده و رؤيت مى كند.

«تو آن گنجى كه از چشم دو عالم

شدى مستور در ويرانه دل»[1]

بنا براين حقيقت اشياء و تمامى موجودات حق است زيرا حق به خودى خود آشكار است «هو الظاهر» و پيدايى موجودات به واسطه اوست. بنابرين «الحق محسوس و الخلق معقول» خدا بوسيله حس ظاهر و خلق با نيروى عقل شناخته  مى شود.

«روى تو ظاهر است به عالم، نهان كجاست

گر او نهان بود به جهان، خود عيان كجاست؟

عالم شده است مظهر حسن و جمال تو

اى جان بگو كه مظهر و جان جهان كجاست؟[2]»

و يا:

«چيست عالم، جلوه گاه حسن دوست

جلوه عالم چه باشد، جمله اوست

ظاهراً گر زآنكه عالم مظهر است

مظهر و ظاهر چو وابينى هم اوست

در حقيقت نيست غير از يار كس

اين نمود غير، عين وهم توست

يار خود آيينه روى خود است

در نمودِ آينه كو غير دوست[3]»

85) بود فكر نكو را شرط تجريد

پس آنگه لمعه اى از برق تأييد

تجريد ‌ مجرد از ماديات، پاك شدن از ظواهر مادى و تعيّنات عالم هستى


[1] همان،همان صفحه.

[2] لاهيجى، شرح گلشن راز، ص60.

[3] همان، ص62.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست