responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 479
1001) به چشم منكرى منگر در او خوار

كه گلها گردد اندر چشم تو خار

مُنْكر ‌ انكار كننده، جاهل(ف-م)

خوار ‌ پست، بى اعتبار، حقير (ف-م)

با ديده جهالت و نادانى و از روى بى اعتبارى به مثنوى «گلشن راز» نگاه مكن و در پى عيب جويى و خرده گيرى از آن مباش زيرا اگر چنين باشى گلهاى معانى آن در چشم تو خار و خوار مى گردد و از بوى خوش آن گلشن محروم و بى نصيب خواهى ماند.

1002) نشان ناشناسى ناسپاسى است

شناسايى حق در حق شناسى است

نشانه و مشخصه ناشناسى و جهالت آن است كه انسان نسبت به عمل نيك ديگران ناسپاس باشد و زبان تشكّر نداشته باشد به همين خاطر معرفت و شناخت خدا را در حق شناسى دانسته اند و اينكه حقّ هركس را بشناسى و آن را محترم بشمارى و حق هيچكس را ضايع مگردانى.

1003) غرض زين جمله تا آن گر كند ياد

عزيزى گويدم رحمت بر او باد

غرض ‌ هدف، مقصود

عزيز ‌ «نادر، كمياب، نيرومند، ارجمند و گرامى، از نام هاى خداى بزرگ است»[1]، عرفا به حكم اينكه انسان بنده خاص و اشرف مخلوقات است او را «عزيز» خطاب مى كنند.

هدف و مقصود من از به نظم درآوردن معانى توحيد در مثنوى «گلشن راز» آن است كه اگر ارباب معرفت و صاحبان طريقت آن را بخواند، مرا ياد كند و بگويد رحمت و بخشش خداوند نصيب ناظم اين ابيات باشد كه چراغى فرا راه جويندگان


[1] فرهنگ لاروس، جلد دوم، ص 1448.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 479
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست