نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 472
984) مرا گفتا كه اى شيّاد سالوس
به سر شد عمرت اندر نام و ناموس
شيّاد حيله گر، رياكار
سالوس چرب زبان، متملّق، فريبنده(ف-م)
نام عبارت از طلب شهرت و جاه و هوس و نيكنامى است.(ف-ع)
به سر شد به آخر رسيد.
ناموس ب960
آن بت كه مراد از آن پير كامل است به من گفت: كه اى حيله گر
رياكار و فريبنده، تو سرمايه عمر گرانبهاى خود را بيهوده و بى
فايده صرف شهرت طلبى و خود نمايى كردى و اين صفت حجاب تو در برابر حق
گرديد و از معرفت و شناخت حق باز ماندى.
985) ببين تا علم و كبر و زهد و پنداشت
تو را اى نارسيده از كه واداشت
كبر غرور، خودبينى
زهد ب801
پنداشت ب980
نارسيده خام، مراد سالكى است كه به كمال نرسيده است.
نگاه كن و بدان كه علم و كبر و زهد و پنداشت تو را كه سالكى خام
هستى و هنوز به كمال معرفت نرسيده اى چگونه و از چه كسى باز داشته
است؟ يعنى در واقع اين علم و زهد و خودبينى حجاب تو در برابر محبوب حقيقى
گشته است.
986) نظر كردن به رويم نيم ساعت
همى ارزد هزاران ساله طاعت
نظر ب123
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 472