responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 446

بعد از آنكه عدم شهرت بر خاطرش گذشته بود بار ديگر از طرف خداوند بر او الهام شد كه جهالت و نادانى اين جماعت از روى حكمت و آگاهى مى باشد و از حكيم فعل بيهوده سر نمى زند. پس بر حكمت خداوندى به سبب نادانى و عدم آگاهى اعتراض مكن زيرا خداوند هيچ موجود و امرى را بى فايده ظاهر نمى سازد.

923) اگر كنّاس نبود در ممالك

همه خلق اوفتند اندر مهالك

كنّاس ‌ كسى كه چاه مستراح را پاك و پليدى هاى آن را حمل كند، رفتگر(ف-م)

مهالك ‌ جاهاى هلاكت، بيابانها

اگر كنّاس و چاه روب، چاه را از نجاسات و آلودگى ها پاك نكند حيات و زندگى مردم جهان به مخاطره مى افتاد. بنا بر اين وقتى كه خداوند در آفرينش كنّاس اين فايده گذاشته است مسلّم است كه وجود مشايخ جاهل و نادان نيز بى فايده و بى حكمت نمى باشد.

924) بود جنسيت آخر علّت ضم

چنين آمد جهان واللّه اعلم

جنسيّت ‌ حالت و كيفيّت جنس

ضَم ‌ جمع كردن

علّت و سبب هر اجتماع و جمعى جنس افراد آن اجتماع مى باشد همان طور كه:

«كبوتر با كبوتر، باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز»[1]

بنا بر اين هر مريد بنا به استعداد و قابليّتى كه در او وجود دارد، پير و مرشدى مناسب را طلب مى كند. پس هر جنسى، جنس خود را جذب مى كند و خدا نيز اين موضوع را بهتر مى داند.


[1] امثال و حكم، على اكبر دهخدا، جلد سوم، انتشارات سپهر، تهران 1362، ص 1191.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 446
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست