responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 395

دارد چون نقطه وحدت ثابت و ساكن است پس دل كه عكس آن مى باشد بايد ساكن و بر يك حال باشد و حال آنكه چنين نيست و دل هر لحظه در اضطراب و اختلاف مى باشد.

797) گهى چون چشم مخمورش خراب است

گهى چون زلف او در اضطراب است

مخمور ‌ مست، خمار، مرتبه بيخودى است.

زلف ‌ ب765

دل عارف با توجه به دگرگونى حالات گاهى همچون چشم خمار معشوق به سبب مستى خراب است و به تعبيرى ديگر دل از مستى باده عشق حقّ از خود بيخود مى شود و گاهى چون زلف معشوق دگرگون و پريشان مى گردد يعنى اسير و گرفتار تعيّنات و تعلّقات گشته، آشفته و مضطرب مى گردد.

798) گهى روشن چو آن روى چو ماه است

گهى تاريك چون خال سياه است

دل در دگرگونى احوال به سبب تجلّيات انوار معشوق -حق تعالى- زمانى همچون چهره تابناك ماه گونه معشوق روشن و منوّر است و زمانى ديگر به سبب ظلمت و تاريكى فراق و دورى از وصال معشوق همچون نقطه خال سياه و تيره است.

799) گهى مسجد بود گاهى كنشت است

گهى دوزخ بود گاهى بهشت است

مسجد ‌ معبد مسلمانان، اشاره به مقام غلبه معنى در دل عارف است.«مسجد مظهر تجلّى جمال را گويند و بعضى گويند مسجد آستانه پير و مرشد است.»[1]


[1] فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبيرات عرفانى، ص 432.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 395
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست