نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 343
674) وصال اوّلين عين فراق است
مر آن ديگر ز عنداللّه باق است
وصال اوّلين تجلّى حقّ در مظاهر عالم را گويند، عالم صورت، وجود مجازى
مر آن ديگر منظور عالم معنى است.
وجود مجازى و تعيّنات مادّى موجودات كه «نمود» بى «بود» است، در
حقيقت فراق و دورى از حقّ است و فنا و نابودى ذاتى آنهاست. هرگاه تعيّنات
مادّى از وجود مجازى جدا شود، هر آينه انسان به وجود حقيقى حقّ واصل خواهد
شد و بر اساس آيه ﴿ما عندكم ينفد و ما عنداللّه باق﴾[1] جاودانه مى گردد.
675) بقا اسم وجود آمد و ليكن
به جايى كان بود ساير چو ساكن
جا مرتبه و منزل
ساير وجود ساير، منظور وجودى است كه در مظاهر ظاهر و پيدا شده باشد.
بقاء در حقيقت اسم وجود است و آن سبب تجلّيّات انوار حق و ظهور
«وجود» به صورت آنها مى باشد. البته در مرتبه و منزلى كه آن «وجود
ساير» كه در صورت ظاهر شده است ساكن و يكسان و بى قرار باشد.
676) مظاهر چون فتد بر وفق ظاهر
در اوّل مى نمايد عين آخر
مظاهر جمع مظهر، حقيقت وجود
ظاهر صورت، وجود مجازى
اوّل منظور تعيّن انسانى است، عالم صورت، ظاهر
آخر منظور حقيقت انسانى است، عالم معنى، باطن
هر گاه وجود مجازى انسان مطابق و منطبق بر وجود حقيقى گردد، هر آنچه كه