شود آن قطره باران يكى دُرّ
وقتى كه قطره باران در دهان صدف چكيده مى شود صدف با دلى پر از قطرات باران به قعر دريا فرو مى رود تا در آنجا به دُرّ و گوهر تبديل شود.
سالك نيز با توشه سير و سلوك و با ارشادات پير كامل به درك عميق معانى و معارف الهى مى پردازد تا شناساى حقّ گشته و به حقّ متصل گردد.
از آن آرد برون لؤلؤ لالا
غوّاص به دريا فرو رونده، آنكه در دريا براى طلب مرواريد فرو رود.(ف-م)
لؤلؤ درّ و مرواريد
لالا درخشنده
بعد از آنكه قطره باران در صدف و در اعماق دريا تبديل به دُرّ و مرواريد شد غوّاصان در طلب بيرون آوردن گوهرهاى تابناك و درخشان به قعر دريا فرو مى روند.
بخارش فيض و باران علم اسماست
هستى ب512
فَيض «القاى امرى است در قلب به طريق الهام و فعل فاعلى است كه بى غرض و بلاعوض باشد»[1] ب2
علم اسماءِ شناخت و آگاهى از نام ها كه ناظر بر آيه قرآن[2] «خداى عالم همه اسماء را به آدم تعليم داد» است.
تن آدمى همچون ساحل و هستى و جهان آفرينش دريايى است كه فيض و
[1] گزينه متون عرفانى، ص 194.
[2] بقره، آيه 31.