نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 271
بگذرد تمام بشود، پايان يابد.
باز دوباره
هنگامى كه عمر اجزاى عالم به پايان آيد، همان طور كه از عدم و نيستى
پا به عرصه وجود و هستى گذاشته بودند، بار ديگر از هستى به نيستى
مى روند.يعنى پايان آنها آغاز و معاد آنها مبدأ مى گردد و همه به
وحدت حقيقى كه اصل آفرينش است بر مى گردند.
495) رود هر يك از ايشان سوى مركز
كه نگذارد طبيعت خوى مركز
مركز منظور مبدأ اصلى است.
نگذارد در نمى گذرد، صرفنظر نمى كند.
هر يك از اجزاى عالم-موجودات و ممكنات-بعد از پايان حيات و زندگى به
مركز اصلى خود كه مبدأ آفرينش و هستى آنهاست بر مى گردند زيرا كه
طبيعت و ذات مركز چنين است كه هر چيزى را به سوى خود مى كشاند.
496) چو دريايى است وحدت ليك پر خون
كزو خيزد هزاران موج مجنون
مجنون ديوانه(ف - م)
هزاران موج منظور كثرات عالم مى باشد.
«وحدت» همچون دريايى است كه آغاز و پايانش معلوم نيست، ولى دريايى
پر خون است زيرا پيوسته و به سرعت موجودات و ممكنات عالم را فانى و قربانى
مى گرداند و از اين درياى پر خون وحدت هزاران موج ديوانهوار بر
مى خيزد و فرو مى نشيند. تشبيه مناسبى بيان كرده است زيرا
كثرات و موجودات عالم در برابر
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 271