responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 237

مصراع دوم اشاره به حديث نبوى دارد كه: «احبّ من دنيا كم ثلاثة الطّيب و النّساء

و قرّة عينى فى الصلوة»[1]

هنگامى كه باطن و درون تو از هر عيب و آلودگى و وابستگى هاى دنيوى پاك گردد و هستى تو كه حجاب بين تو و حق مى باشد، در حق فانى شود، آنگاه نماز تو، روشنايى چشم تو مى شود و حقيقت وجود را خواهى ديد.

410) نماند در ميانه هيچ تمييز

شود معروف و عارف جمله يك چيز

تمييز ‌ تشخيص، باز شناختن، جدا كردن (ف - م)

معروف ‌ شناخته شده، مشهور، (ف - م) ، در اينجا مقصود خداوند مى باشد.

عارف ‌ ب 395

چون نيستى از خود عين هستى به حق است هر گاه سالك وجودش در حقّ فانى گردد در حقيقت او با حقّ يكى شده و هيچ موجود ديگرى جز حقّ وجود ندارد و هر چه هست ذات اوست كه به صورت هاى گوناگون ظاهر مى شود، بنا بر اين گفته، عارف و معروف يكى مى شوند و جدا از يكديگر نمى باشند.

411) اگر معروف و عارف ذات پاك است

چه سودا بر سر اين مُشت خاك است

سودا ‌ عشق، معامله (ف - م)

مشت خاك ‌ منظور انسان است كه از خاك آفريده شده است.

اگر عارف و معروف ذات پاك حقّ تعالى مى باشد، اين چه عشق و سودايى است كه با انسان مى شود و سعى و تلاش انسان در جهت كسب معرفت براى چيست؟

412) مكن بر نعمت حق ناسپاسى

كه تو حق را به نور حق شناسى

بر نعمت پروردگار كه همانا هستى تو از اوست بى توجّهى و ناسپاسى مكن زيرا كه


[1] دوست دارم از دنياى شما سه چيز را بوى خوش، زنان، نماز كه روشنى چشم من است.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست