responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 215

كه شايستگى جانشينى خدا بر روى زمين را پيدا مى كند و خداوند حكيم تاج سرورى و خلافت بر سر او مى گذارد.

مصراع دوم اشاره به آيه ﴿انّى جاعل فى الارض خليفة[1] دارد.

«هفت دريا اندر او يك قطره اى

جمله هستى پيش مهرش ذرّه اى

يك دهن خواهم بهپهناى فلك

تا بگويم وصف آن رشك مَلَك

ور دهان يابم چنين و صد چنين

تنگ آيد در بيان آن امين

وصف اين آدم كه نامش مى برم

تا قيامت گر بگويم قاصرم»[2]

364) تناسخ نيست اين كز روى معنى

ظهوراتى است در عين تجلّى

تناسخ ‌ تعلّق روح آدمى است به بدن بعد از نابودى بدن.(م - ل)

«حكماى اسلام تناسخ را به دليل عقل باطل دانند و شيخ محمود گويد كه اين اعتقاد ناشى از تنگ چشمى است كه گمان كرده اند خدا را فقط دو عالم است و جاى ديگر نيست و بندگان را على الدوام از اين عالم بدان عالم مى برد و باز براى دوره تكميلى به اين عالم مى فرستد.»[3]

از روى معنى ‌ در حقيقت، در اصل.

اين ‌ منظور سير حبّه حقيقت است كه به واسطه رعايت احكام دين و شريعت از پير كامل به مريد بروز مى كند و از اين مريد به ديگر مريد و الى آخر.

چون شيخ محمود شبسترى معتقد است كه فهم نادرست اين مطلب، شايد «تناسخ» را در ذهن افراد متبادر سازد، آشكارا مى گويد اين «تناسخ» نيست، بلكه


[1] بقره، آيه 30.

[2] لاهيجى، شرح گلشن راز، 310.

[3] شرح گلشن راز (باغ دل) ، ص 126.

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست