اين بيت سؤالى است كه از شيخ محمود شبسترى درباره مسافر و سالك
شده است. و آن اينكه سالك و رونده راه حق به چه كسى مى گويند و
راه حق چگونه راهى است كه هر كس اين راه را طى كند، به مرتبه كمال
مى رسد و او را مرد تمام و كامل مى گويند؟ به عبارت ديگر، مرتبه
كمال چيست كه هر كس كه به آن مرتبه برسد او را مرد تمام مى نامند؟
قابل ذكر است كه اين بيت شامل دو سؤال است، يكى مصراع اول كه درباره مسافر
راه حق و سير معنوى او به سوى خدا و چگونگى اين سفر و ديگرى مصراع دوم كه
درباره مرتبه كمال و تعيين حدّ و مرز مرتبه كمال است.
310) دگر گفتى مسافر كيست در راه
كسى كوشد ز اصل خويش آگاه
اين بيت جواب سؤال اول است كه در مصرع اول بيت 309 پرسيده شده
بود. بنابراين مسافر و سالك در راه حق به كسى مى گويند كه او در طريق
سلوك و كشف شهود به مقامى برسد كه از اصل و حقيقت وجودى خود آگاه و باخبر
شود، و بداند كه او همين صورت ظاهر نيست بلكه اصل او، ذات حق است.