نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 163
شيخ محمود شبسترى در اين بيت هدف ارشادى دارد و به سالك چنين
نصيحت مى كند كه: اى سالك يك بار در اصل خود كه همانا عقل كل است به
دقت تأمل و انديشه كن و ببين كه اصل تو كه عقل كل است، براى نفس كل كه مادر
است، پدر شده است و از جهت ديگر همين عقل كل براى نفس كل مادر
مى باشد زيرا نفس كل از عقل كل آفريده و زاييده شده است.
258) جهان را سر به سر در خويش مى بين
هر آنچه آيد به آخر پيش مى بين
سر به سر تمامى، همه، بطور كلى.
چون همه موجودات عالم، صورت حقيقت انسانى هستند پس اى سالك همه عالم
را در خود مشاهده كن و ببين كه همه صورت حقيقت تو گشته اند. و آنچه
كه در آخر ظاهر خواهد شد تو در اول پيش بينى كن زيرا «اول الفكر آخر العمل»
يعنى هر كارى اول به فكر مى آيد و در آخر عملى مى گردد.
259) در آخر گشت پيدا نقش آدم
طفيل ذات او شد هر دو عالم
ذات او ذات آدم، كه مقصود هيئت اجتماعى اوست.
هر دو عالم عالم غيب و شهادت، عالم معنى و صورت، ب13 و 125
ذات آدم در آخر ظاهر شده است زيرا انسان نقطه آخرين قوس نزولى دايره
هستى و نقطه آغاز قوس صعودى است و آخر همه موجودات است. پس هر آينه نقش او
در آخر ظاهر گشته است و هر دو عالم به دنبال وجود او و براى او آفريده
شده اند و جز او كسى حامل اسرار آفرينش نمى باشد. «يابن آدم خلقت
الاشياء كلّها لاجلك و خلقتك لا جلى»[1]
[1] اى فرزند آدم، همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم.
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 163