نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 136
چون حضرت موسى(عليه السلام)از خدا خواست جمال او را مشاهده كند
از خدا شنيد كه: تو هرگز مرا نخواهى ديد پس برو نظر بر كوه كن اگر بعد از
تجلّى من كوه بر جاى خود باقى بماند تو ما را خواهى ديد. پروردگار عالم چون
بر كوه تجلّى نمود شكوه و عظمت آن تجلّى، كوه را پاره پاره كرد و موسى
بيهوش شد و آن كوه كه به چشم حضرت موسى(عليه السلام)مى آمد، «هستىِ»
موسى(عليه السلام)بود كه به شكل كوه ديده مى شد.
گدايى منظور سالك راه حق است،ياء گدايى ياء وحدت است.
شاهى مرشد، راهنما، رهبر
كاه وجود سالك است.
كوه وجود مطلق است.
سالك و طالب حق به واسطه يك جذبه الهى كه تجلّى نور حق است،به مقام
رهبرى و ارشادى خواهد رسيد و در يك لحظه «سالك از مقام سلوك و عبوديت به
مقام ربوبيت مى رسد»[2]
194) برو اندر پى خواجه به اسراء
تفرّج كن همه آيات كبرى
خواجه مقصود حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله)است.
اسراء اشاره به سوره اسراءِ در قرآن درباره معراج حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)دارد.فعل ماضى است به معنى «سير داد».