موضوع اين گفتار بحث درباره كتاب عزيز به عنوان يكى از أدله أربعة است .
در مقدمه مى گوييم كه[ ( قرآن كريم]) از حيث حجيت قطعى الصدور
است[ . ( قرآن]) معجزه خالده اى است كه بالاتر از آن را در تجهان
هستى نمى توان يافت . قطعيت صدور كتاب كريم بمتنى بر دو امر است :
نخست , صدور كتاب از جانبخداى تعالى و تواتر اين امر بين مسلمانان كه
موجب قطع است , دوم , اعجاز[ ( قرآن]) در فصاحت و بلاغت و مضامين آن
و نيز تحدى قرآن و عدم جواب همگان به اين تحدى , و اخبار مغيبات كه
صدق آنها آشكار گرديده است . اين امور و نظاير اينها موجب قطع براى
همگان به آن است كه صدور امور مذكور در قابليت بشر نيست , و محال است
كه بشر بتواند آورنده چنين كتابى باشد . نتيجه آنكه قطعيتصدور كتاب , كه
اساس حجيت آن است , از جمله بديهيات و واضحات است . نكته ديگر بررسى
از حيث دلالت است . گفته مى شود گرچه كتاب از حيث صدور قطعى است ,
اما از نظر دلالت ظنى الدلاله است . زيرا در كتاب عزيز با محكم و
متشابه بر مى خوريم : ﴿ هو الذى أنزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات ﴾
[1] علاوه بر اين , كتاب عام و خاص و ناسخ و منسوخ و مطلق و مقيد و
مجمل و مبين دارد , و وجود اين معانى سبب مى شود كه دلالت آن ظنى باشد .
ألبتهخواهيم گفت كه گرچه ظواهر كتاب ظنى است , أما ظنى است معتبر ,
يعنى ظن خاص است كه دليل قطعى بر حجيت ظواهر آن قائم شده است . نكته
قابل تذكر آن است