نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 237
اى مردم، امامت و پيشوايى امت بعد از رسولخدا(صلى الله عليه وآله)
به عهده علىبنابىطالب بود و بعد از آن حسنبنعلى و... (بهترتيب نام 12
امام را برد). [1]
گفتوگوهاى گوناگون علمى امام (عليه السلام) با رقباى سياسى اموى
و عباسى، آشكارا نشان مىدهد كه هدف او از تبليغ امامت اثبات حق حكومت
براى امامان معصوم (عليهم السلام) و دعوت به مبارزه براى بازگرفتن اين حق و
بيرون آوردن قدرت سياسى از دست نااهلان شمرده مىشد. هرچند ابعاد فراتر
اين اقدام مىتواند در زواياى ديگرى نيز مورد ارزيابى قرار گيرد.
نمونه اين نوع مبارزه سياسى ـ فكرى در قلمرو ادبيات نيز قابل مشاهده است.
بهرهگيرى از ادبيات و زبان شعر
با توجه به تأثير ادبيات بر دلهاى مردم، در گذشته شاعران و
سخنوران چون رسانهاى بودند كه جهتگيرى سياسى ويژهاى را مطرح مىساختند;
دلايل حقانيت گرايش سياسى خود را با زبانى مؤثر باز مىگفتند و استدلال
رقيبان را باطل مىكردند. گذشته از درستى يا نادرستى محتواى اشعار، ميراث
پيامبر (صلى الله عليه وآله) كه در اشعار هواخواهان عباسى و علوى مورد
استدلال و اثبات قرار مىگرفت، چيزى جز ولايت و زمامدارى مسلمين نبود.
شعرايى چون سيدحميرى، جعفربنعمان و كميت اسدى با مطرح ساختن
مساله امامت در اشعار خود و پاسخ به شاعران دربارى، بهخوبى نشان مىدهند
كه امام صادق (عليه السلام) و عناصر وابسته به آن حضرت (عليه السلام) در
جهت بهدستآوردن قدرت سياسى و راندن رقيبان خود از صحنه سياست، به تبليغات
فراگير و گستردهاى دست يازيده بودند. [2]
مبارزه در قالب بيان احكام و تفسير قرآن
يكى از امورى كه از نظر بيشتر كاوشگران زندگى امام صادق (عليه
السلام) پوشيده مانده است، مفهوم سياسى و متعرضانه حوزه وسيع علمى و فقهى
امام (عليه السلام) است. از آنجا كه خليفه بهعنوان جانشين پيامبر (صلى
الله عليه وآله) ، جز تصدى شئون رايج سياست، امور دينى، اخلاقى و رفتارى
مردم را نيز بهعهده دارد; اثبات ناآگاهى خلفا از دانش دين و ناتوانى آنان
در پاسخگويى به نيازهاى
[1] ر.ك: بحارالانوار ، ج 47، ص 58 به بعد و اصول كافى ، ج 1، ص 186 به بعد.