نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 208
از هر گروه 1000 نفرى كه به اجبار سمت كربلا فرستاده مىشدند كمتر
از 300 يا 400 تن به كربلا مىرسيدند; چون به جنگ با فرزند رسولخدا(صلى
الله عليه وآله) راضى نبودند. [1]
افزون بر اين، جمعى از شركتكنندگان در سپاه يزيد، حتى احتمال
نمىدادند ميان حسين (عليه السلام) و يزيديان درگيرى جدى رخ دهد.
حربنيزيدرياحى نماينده اين عده بود. او صبح عاشورا خطر را جدى يافت، به
امام (عليه السلام) پيوست و گفت:
پدر و مادرم فدايت باد، احتمال نمىدادم كار شما با اين قوم به آنچه
مىبينم ختم شود. گمان مىكردم يكى از پيشنهادهاى شما را مىپذيرند. بر
اين اساس، با خود گفتم همراهى با آنان در برخى از امور اشكال ندارد و
همكارى كردم. [2]
البته اينكه به ظاهر، يك شامى در ميان كوفيان بود و [3] امام
را به شهادت رساندند، حقيقتى انكارناپذير است; ولى هرگز نبايد همه اهل كوفه
را از يك گروه دانست.
ارزيابى سفر به عراق، در گردونه فعاليتهاى سياسى
برخى از محققان در ارزيابى سياسى واقعه كربلا، بر اين باورند كه
رفتن به عراق مصلحت نبود. براى آشكارشدن درستى يا نادرستى اين سخن بايد به
پرسشهاى زير پاسخ گفت:
الف. آيا جز رفتن به عراق، امكان اقدام ديگرى براى امام (عليه السلام) وجود داشت؟
ب. آيا پيشبينى ساماندادن انقلاب عليه يزيد و تشكيل حكومت در عراق قابل دفاع است؟
در پاسخ بدين پرسشها، توجه به چند نكته سودمند مىنمايد:
1. خطر كردن و حركت در سايه سنگين احتمال ناكامى، بخشى از ماهيت
فعاليتهاى سياسى است. كسانى كه براى گرفتن قدرت، با هدف خوب يا بد،
فعاليت مىكنند، هميشه با احتمالها سروكار دارند. در عالم سياست، حتى
موفقترين افراد و مردمىترين آنها نيز همواره در معرض احتمالات،
دشوارىها و حتى ازدستدادن همهچيز هستند. ازاينرو، نبايد گمان كنيم كه
تنها بايستى با يقين صددرصد حركت كرد. چنين كارى دور از واقعيات تاريخى و
ناشى از سادهانديشى در ماهيت فعاليتهاى سياسى است. [4]