نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 134
به چه دليل در حركت سپاه از لشگرگاه جُرْف كارشكنى مىكردند؟
پيچيدگى پاسخ به اين پرسش آن گاه بهتر رخ مىنمايد كه بدانيم
چون رسول (صلى الله عليه وآله) از كارشكنىهاى جديد در حركت سپاه آگاهى
يافت، با آنكه در تب شديد بهسر مىبرد، با حالت خشم بهمسجد آمد و ضمن
نكوهش كارشكنان، متخلفان از حركت سريع سپاهراملعونخواند. [1]
بروز شكافها
خانه پيامبراكرم (صلى الله عليه وآله) از بزرگان صحابه و مؤمنانى كه
براى ديدارش آمده بودند، آكنده بود. پيامبراكرم (صلى الله عليه وآله) با
آگاهى از حوادثى كه در انتظار حضرتش (صلى الله عليه وآله) نشسته بود و با
شناختى كه از اصحاب خود داشت، براى آخرين بار فرصت را غنيمت شمرد تا
مهمترين پيام رسالت را بيان كرده، خط سير آينده حكومت اسلامى را ترسيم
كند. بنابراين، فرمود: نوشتافزار آوريد تا نامهاى بنويسم كه بعد از من
هرگز گمراه نشويد.
يكى از حاضران گفت: درد بر او چيرگى يافته، نمىداند چه
مىگويد. آن گاه به حاضران گفت: قرآن نزد ماست و همان ما را كفايت مىكند.
اختلاف در حاضران پديد آمد و به يكديگر پرخاش كردند. برخى سخن عمر را تأييد
مىكردند و گروهى گفتار رسولخدا (صلى الله عليه وآله) را. بدينترتيب،
امتياز ميان پيشوا و پيرو از ميان رفت و از نوشتن نامه جلوگيرى شد. [2]
هر مؤمنى حق دارد بپرسد كه اوّلا موضوع نامهاى كه پيامبر (صلى
الله عليه وآله) مىخواست بنويسد، چه بود؟ و ثانياً نگارش چنين نامهاى
براى چه كسانى زيانبار بود و چه زيانى داشت؟
دانشمند اهلتسنن مصر احمدحسينيعقوب درباره پافشارى نكردن در
نوشتن نامه معتقد است: چنانچه پيامبر (صلى الله عليه وآله) بر نگارش نامه
اصرار مىورزيد، شخص معترض و طرفدارانش بر نظر خود پاى مىفشردند و حتى براى
به كرسى نشاندن مدعا و خواسته خويش به كوششهايى دست مىيازيدند. كمترين
دستاورد اين تلاش، بىثمر شدن نامه بود. در كنار آن، خطر بزرگى اصل دين و
تمام دعوت 23 ساله پيامبر (صلى الله عليه وآله) را تهديد و حتى قرآن را نيز
از اعتبار ساقط مىكرد. [3]
[1] شرح نهجالبلاغه ، ابنابىالحديد، ج 2، ص 20; المراجعات ، ص 275 و ملل و نحل ، شهرستانى، ص29.
[2] صحيح البخارى ، ج 8، ص 9 و ج 4، ص 85; مسند احمد ، ج 1، ص 425 و طبقات الكبرى ، ج 2، ص 244.
[3] پژوهشى در عدالت صحابه ، احمد حسين يعقوب، ترجمه محمدقاضىزاده، ص 438 به بعد.
نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 134