هم صورت مىگيرد، بعد از مدتى كه شوهر مىبيند ادامه زندگى
مشكل است، مىخواهد عقد را فسخ كند، آيا حق دارد يا خير؟ و اگر طلاق دهد بايد
مهريه او را بدهد يا خير؟ و آيا مىتواند در مهريه به پدر و مادر دختر رجوع كند؟
جواب: در فرض سؤال كه بعد از توجه به مرض، تصميم به ادامه
زندگى گرفته و دخول هم واقع شده است، حق فسخ ندارد. و اگر او را طلاق داد، تمام
مهريه را بايد به زوجه بدهد و حق رجوع به پدر و مادر او را هم ندارد.
سؤال 1537: زوج ادعا مىكند كه زوجه و بستگان وى قبل از عقد
در توصيف زوجه گفتهاند سال پنجم ابتدايى را خوانده است و پس از وقوع عقد و گذشت
چند سال از زندگى، زوج متوجه مىشود كه زوجه در امتحان سال پنجم مردود شده است. و
به زعم خودش كه خلاف وصف بوده حق فسخ دارد، لذا عقد را فسخ كرده و حدود بيست روز
پس از عقد، مجددا زوجه را به عقد انقطاعى، زن خود قرار داده است. زوجه هم تصديق مىكند
كه گفته است سال پنجم ابتدايى را خوانده است. و مىگويد كه من خوانده بودم و همان
را هم گفته و صحبت از مدرك به ميان نيامده است. آيا زوج حق فسخ را داشته يا نه؟ و
آيا با فسخ انجام شده، زوجه از زوجيت وى بيرون رفته و با عقد موقت زوجيت انقطاعى
برقرار شده است يا زوجيت دائم از بين نرفته است؟
جواب: بطور كلى در صورتى كه قبل از عقد دختر به صفت كمالى
توصيف شده، و عقد مبنيّا بر آن واقع شده كه به منزله شرط ضمنى بوده و بعد كشف خلاف
شده است، زوج حق فسخ دارد. و ظاهرا در مورد سؤال، عقد مبنى بر آن صفت واقع نشده.
لذا اثبات حق فسخ مشكل است. به علاوه ظاهر مورد سؤال اين است كه دختر و بستگان او
حرفى از داشتن مدرك نزده و فقط گفتهاند سال پنجم را خوانده است. بنابراين اگر
معلومات او به مقدار سال پنجم بوده بر خلاف توصيف نبوده، و حق فسخ در بين نيست.
بنابراين در فرض سؤال، فسخ عقد بىوجه و بىاثر بوده و زوجه همچنان زوجه دائمى آن
شخص است.
سؤال 1538: شخصى با دخترى ازدواج كرده، سپس معلوم شده به
اين دختر دخول شده است ولى پرده بكارت حالت كششى داشته پاره نشده است، آيا زوج حق
فسخ دارد؟