«امام عليه السلام ناگزير راه ديگرى مىبايست
انتخاب كند؛ يعنى ذليلانه تسليم شود و اين دور از شأن و منزلت امام بود. از اين رو
به دفاع از خويشتن روى آورد و تا آنجا كه مىتوانست مقاومت كرد و در پايان،
شرافتمندانه و عزيزانه به شهادت رسيد. بر اين اساس، اگر امام عليه السلام راه
رهايى داشت و مىتوانست با تسليم دشمن شدن خود را از كشته شدن برهاند، هرگز با
آنها نمىجنگيد و به شهادت نمىرسيد».
و
اين، همان تحليل نادرست مؤلّف از شهادت امام حسين عليه السلام است، كه ما را
واداشته است تا از آن به «دفاع شخصى» تعبير كنيم.
تبيين
دوباره از هدف امام عليه السلام
در
اين جا لازم است، اگر چه در پيش گفتهها به تفصيل آمده است، براى بار ديگر به هدف
امام عليه السلام از درگيرى با يزيد اشارهاى داشته باشيم و روشن است كه متقنترين
منبع براى تبيين هدف امام حسين عليه السلام، افزون بر آن چه در تاريخ عاشورا آمده
است؛ سخنان و نامههاى آن حضرت است. و در اينباره به پارهاى از سخنان و نامهها،
اشاره مىكنيم: