روزى
بيش نگذشت كه آن چه گفته بودند. اتفاق افتاد و ما خود ديديم كه ميثم تمّار بر درِ
خانه عمرو بن حريث، به دار آويخته شد و همينطور، سر حبيب را، كه با حسين عليه
السلام كشته شده بود، آوردند و در كوفه چرخانيدند.
[1]
بنى
هاشم از شهادت امام حسين عليه السلام آگاه بودند
محمّد
حنفيه، در مدينه بود در حالى كه وضو مىساخت، شنيد، امام حسين عليه السلام با
اهلبيتِ خود راهىِ عراق شده است، سخت گريست، به گونهاى كه صداى قطرههاى اشكش،
كه در ظرف آب مىريخت، به گوش مىرسيد. [2]
جابر
به روايت امام محمّد باقر عليه السلام مىگويد:
لَمَّا
هَمَّ الحُسَينُ عليه السلام بِالشُّخُوصِ مِنَ الْمَدِينَةِ اقْبَلَتْ نِسَاءُ
بَنِي عَبْدِالْمُطَّلِبْ فَاجْتَمَعْنَ لِلنّيَاحَةِ حَتّى مَشى فِيهِنَّ
الحُسَيْنُ عليه السلام، فَقَالَ انْشِدُكُنَّ اللَّهَ انْ تُبْدِيْنَ هذَا
الامْرَ مَعْصِيَةً للَّهِ وَلِرَسُولِهِ، فَقَالَتْ لَهُ نِسَاءُ بَنِي
عَبْدِالمُطَّلِبْ: فَلِمَنْ نَسْتَبْقِي النِّيَاحَةَ وَالْبُكَاءَ فَهُوَ
عِنْدِنَا كَيَومٍ ماتَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَعَلِيٌّ
وَفَاطِمَةُ وَرُقِيَّةٌ وَزَيْنَبُ وَامَّ كُلْثُومَ.
[3]
آن
گاه كه امام حسين عليه السلام آهنگ بيرون شدن از مدينه كرد زنانِ فرزندان
عبدالمطلب گِردِ هم جمع آمده، محفلى را براى سوگوارى و گريستن بر ايشان فراهم
ساختند. امام حسين عليه السلام به جمع ايشان در آمد و فرمود: اى زنان فرزندان
عبدالمطلب، شما را به خدا سوگند، از اينكه [با سوگوارىتان] اين راز را آشكار
سازيد؛ چرا
[1]. اختيارُ معرفة الرِّجال، المعروف به رجال
الكشى، ص 151.