responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پاسداران وحى نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 227

شد. مردمانى كه از شما دعوت كرده‌اند؛ اگر با عبيداللَّه جنگ كرده و پيروز شدند، كه بار جنگ بر دوش شما نيست و زمينه براى حكومت شما آماده است؛ آن گاه به كوفه برو و گرنه، نرو ... امام حسين عليه السلام فرمود:

انَّه لايَخْفَى عَلَيَّ مَا ذَكَرْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ لايُغْلَبُ عَلَى امْرِهِ؛ [1]

آن چه گفتى بر من پوشيده نيست ولى خدا آن چه خواهد، همان مى‌شود. و هيچ‌گاه در كار خود مغلوب نخواهد شد.

سپس امام عليه السلام به همراهِ يارانش از آن منزل كوچ كردند. [2]

نتيجه ديدارها و گفت و گوها

نتيجه ديدارها و گفت و گوهاى امام عليه السلام با ديداركنندگان، در درازاى راه، اين بود كه:

1. امام عليه السلام از شهادت حضرت مسلم و برادر رضاعى‌اش «ابن بُقْطُر» در منزل زباله آگاه شد.


[1]. كامل ابن اثير، ج 4، ص 43.

[2]. سخن كوتاه امام حسين عليه السلام راه بازگشت را براى همه بگشود و بسيار كسانى كه هنوز اميد پيروزى ظاهرى امام را داشتند، نوميد شده، پراكنده شدند. فرزندان حضرت مسلم و برادران و خويشانش اگر به قصد گرفتن خون او مى‌رفتند، دانستند كه انتقام در اين سفر امكان‌پذير نيست و بايد بازگردند. پيام مسلم و سخن امام عليه السلام بهترين سند براى بازگشت آن‌ها بود. ولى جوانمردان به راه خود ادامه دادند. حسين عليه السلام نيز اگر به قصد تشكيل حكومت مى‌رفت از همين جا مانند آن‌ها كه براى زنده ماندن و به نان و آب و نام رسيدن همراه او بودند و با شنيدن سخن آن حضرت بازگشتند. مى‌بايست باز گردند، چرا كه معلوم شد راه كوفه راه به دست آوردن حكومت نيست، و خيانت كوفيان وظيفه وفاى به وعده را، از دوش امام حسين عليه السلام برداشت؛ چون وعده‌اش مشروط بود. حسين عليه السلام اگر نمى‌خواست به مكّه برگردد باآن كه امان داشت مى‌توانست به بصره برود؛ زيرا بصريان خيانت‌پيشه نبودند. ولى نرفت و راه خود را به سوىِ كوىِ شهادت ادامه داد.

نام کتاب : پاسداران وحى نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست