آيا
به گمان باطل او، اين حقايق با كتمان طبرى و نظيرِ او براى هميشه پوشيده مىمانَد؟
در حالى كه عليرغم كتمان طبرى، در خلال روزگاران و در اثناى تاريخ و لابلاى
كتابهاى حديث و ... تا آنجا كه محقّقان بتوانند از آن رويدادها و واقعيتها، آگاه
شوند، از انگيزههاى پليد معاويه؛ اين دشمنِ سرسختِ اسلام و ابوذر، پرده برافكنده
و همه آنچه را كه پيامبر درباره ابوذر پيشگويى فرموده بود، آشكار كرده است.
و
باز مىگويد:
طبرى
از اين داستان به گونهاى كه از آغاز تا انجام آن دروغ است، ياد كرده و مطالبى را
آورده كه تاريخ معتبر و حديثى كه گواهِ درستى آن است، آنها را تكذيب مىكند و در
بىارزشى و بىپايگى اين داستان همين بس، كه نقلكنندگان آن مردمى نااستوار و مورد
طعنِ دانشيانِ رجالاند. و امّا كسانى كه اين داستان را نقل كردهاند عبارتند از:
1.
سرّى كه نامى مشترك ميان دوكس، و هر دو به دروغگويى و حديث سازى معروفاند.
2.
«شعيب» است كه به گفته اهل نظر در دانش رجال، مانند «ابن عدى و ذهبى»، مجهول و
ناشناس است.
3.
و امّا «سيف» به گفته حافظان حديث و خبرگان جرح و تعديل، ضعيف و متروك و از درجه
اعتبار ساقط است؛ او حديث پردازِ دروغگويى است كه گفتههايش نامقبول است. و با
اين